مطالب با تگ ‘هتل نگين’
سفر به اردبیل
دقیقاً یک هفته پیش بنا به دلایلى و در این فصل سرد راهى اردبیل شدم. البته بخت با من یار بود و دو روز اول با وجود باد سرد، هوا خوب و آسمان نیمه ابرى، تمیز و بسیار زیبا بود. هر چند که این سفر سفر عکاسى نبود اما با این حال من قبل از سفر در مورد این شهر و مکانهاى مناسب براى عکاسى تحقیق کردم تا در وقت آزاد سرى به آنها بزنم. مطلبى که مىخوانید شرح کوتاهى از سفر سه روزه من به اردبیل است:
سفر به اردبیل با اتوبوس و با در نظر گرفتن تهران به عنوان مبدا (از ترمینال غرب – میدان آزادى) حدود ۹ الى ۱۰ ساعت بطول مىانجامد و حدود ۹ هزار تومان هزینه دارد. اگر خوششانس باشید و در روشنایى روز به گردنهى حیران برسید مىتوانید از زیبایى طبیعت آن منطقه لذت ببرید. من هنگام طلوع به این گردنه رسیدم و بسیار افسوس خوردم که امکان نگه داشتن اتوبوس و عکاسى از طبیعت زمستانى این منطقه وجود ندارد!
در مورد محل اقامت بسیارى از دوستان هتلهاى سرعین را به دلیل تنوع و مناسبتر بودن قیمتها پیشنهاد مىدادند. اما من به دلیل نداشتن وسیله نقلیه و اینکه مجبور بودم بخاطر کارهایم در اردبیل بمانم، هتل سه ستاره و تازهساز سبلان را به عنوان محل اقامت انتخاب کردم؛ که متاسفانه در صبحى که به آنجا رسیدم تمام اتاقهاى یک تخته آن پر بودند و مجبور شدم به دنبال هتل دیگرى باشم. محض اطلاع شما باید بگویم اتاقهاى یک تخته این هتل شبى ۳۱ هزار تومان و سوئیتهاى این هتل در حدود ۷۰ هزار تومان است. در عین حال این هتل موقعیت مکانى خوبى دارد و در خیابان شیخ صفى (تقریباً مقابل بقعه شیخ صفىالدین اردبیلى) واقع شده است.
سرانجام من در هتل دو ستاره نگین (واقع در خیابان سیمترى در نزدیکى چهارراه ملت یا عالىقاپو – شماره تلفن: ۲۲۳۵۶۷۱-۰۴۵۱) ساکن شدم. این هتل اتاقهاى یک تخته ندارد اما هتلهاى دو تخته آن شبى ۲۹ هزار تومان است. هتل نگین هم در مرکز شهر واقع شده و به بازار و بقعه شیخ صفى بسیار نزدیک است. در واقع اگر اهل پیادهروى باشید به اکثر نقاط مهم شهر به آسانى دسترسى خواهید داشت.
مسجد جمعه یا جامع عتیق که در دوره سلجوقى بنا گردیده، اولین جایى بود که از آن دیدن کردم. البته آن زمان اجازه عکاسى از داخل آن (به دلیل مرمت) وجود نداشت. از سوى دیگر از نماى بیرونى مسجد نیز چیز زیادى باقى نمانده و عکاسى از آنجا تنها صرف اینکه زمانى در آنجا مسجد بزرگى بوده است معنا پیدا مىکند و دیگر هیچ!
نماى بیرونى مسجد جمعه اردبیل
پس از آنجا در امتداد رودخانه بالخلو حرکت کردم و از پلهاى قدیمى که مربوط به دوره صفویه هستند عکاسى کردم. از این پلها مىتوان به پلهاى یعقوبیه، سیدآباد (پیر مادر)، پل هفت چشمه و … اشاره کرد. در عین حال مىتوانید در پارکهاى اطراف این پلها (پارک ساحلى) توقف و استراحتى داشته باشید.
پارک ساحلى اردبیل
بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی آخرین جایى بود که در آن روز از آن عکاسى کردم (البته در روزهاى بعد باز هم به آنجا رفتم). این مجموعه مهمترین مکان تاریخى اردبیل به حساب مىآید و در جایى خواندم که جزو یکى از پنج اثر مهم باستانى کشور است. این مجموعه در خیابان شیخ صفى (حد فاصل چهارراه امام و چهارراه عالىقاپو) واقع شده و شامل قسمتهاى مختلف مانند گنبد الله الله، مقبره شیخ صفىالدین، مقبره شاه اسماعیل و … مىشود. در مورد عکاسى از این مجموعه پیشنهاد مىکنم که یک لنز واید حتماً به همراه داشته باشید. این را به این خاطر مىگویم که جاى دادن گنبدهاى مقبرههاى این بنا در یک عکس به دلیل نزدیک بودن در ورودى با لنزهاى معمولى امکانپذیر نیست. از سوى دیگر نکته بسیار مهم ممنوع بودن عکاسى با دوربینهاى حرفهاى (DSLR) در داخل مجموعه است که فوقالعاده زیبا مىباشد (هر چند که من چند عکس گرفتم). قانونى که با آن مشکل دارم! بنابراین براى اینکه با متصدى آنجا سرشاخ نشوید بهتر است که یک کامپک (و ترجیحاً پایه) به همراه داشته باشید. در کنار این مجموعه نیز موزه باستان شناسى و نگارخانه خطائى وجود دارد که بازدید از آن خارج از لطف نیست. هر چند با وجود آزاد بودن عکاسى، چیزى براى عکس گرفتن ندارد. اگر هم که مىخواهید نقشه اردبیل را داشته باشید مىتوانید آن را از فروشگاهى که در جنب در ورودى مجموعه واقع شده تهیه کنید.
ورودى بقعه شیخ صفىالدین اردبیلى
روز بعد را به بازار سرپوشیده و تاریخى آنجا اختصاص دادم که به دلیل مصادف شدن با ماه محرم و ازدحام مردم امکان عکاسى چندان وجود نداشت. اما نکته جالب توجه اهمیتى است که مردم اردبیل قلباً براى این ایام قائلاند. در واقع مراسم عزادارى (آن طور که صداى دستهها به گوش مىرسید) از اوایل صبح تا پاسى از شب ادامه دارد و شهر رنگ و بوى دیگرى دارد. از دستههاى عزادارى گرفته تا مغازهها و دستفروشهایى که مشغول فروش زنجیر، کلاههاى سیاه رنگ مخصوص عزادارى، سىدىهاى نوحه و … همه و همه به وفور در شهر قابل روئتاند. البته در کنار همهى اینها بازار تخمه فروشىها داغ بود و مردم شب یلدا را نیز از خاطر نبرده بودند!
فروش لباس، کلاه و زنجیر در ماه محرم
نکته دیگرى که نظرم را به خود جلب کرد ظاهر و پوشش پیرمردهاى اردبیلى بود. شاید چیزى که مىگویم آنچنان کلیت نداشته باشد اما آن طور که من دیدم پیرمردهاى آنجا کت و شلوارى، کلاه به سر (کلاه شاپو) با لپهاى گل انداخته بودند!
علاوه بر مکانهایى که گفته شد دریاچه شورابیل، موزه مردمشناسى (حمام ظهیر الاسلام)، خانههاى قدیمى (مانند خانه ابراهیمى) و … از مکانهاى دیدنى دیگرى هستند که من به دلیل مسائلى که به آنها اشاره کردم از آنها بازدید نکردم.
براى سوغات هم پیشنهاد مىکنم حلوا سیاه و عسل سبلان بخرید که در همان خیابان شیخ صفى به وفور پیدا مىشوند.
عکسهاى اردبیل را مىتوانید در اینجا ببینید.