مصاحبه اختصاصی با آرین آقاجانی
آرین آقاجانی عکاس جوان ایرانی است که در استرالیا زندگی میکند. نکتهای که او را نسبت به اغلب عکاسان امروزی متمایز میسازد، عکاسی با فیلمهای قطع متوسط (Medium Format) است. در واقع در روزگاری که بسیاری دوران عکاسی آنالوگ را تمام شده میدانند، او علاقهی خود را در عکاسی با فیلمهای قطع متوسط یافته و با جدیت آن را دنبال میکند. اگر سری به سایتش بزنید متوجهی علاقهی او به عکاسی پرتره و نوع خاصی از عکاسی که نوردهی طولانی (Long Exposure) نام دارد خواهید شد.
خوشبختانه چندی پیش برای اولین بار فرصتی دست داد تا او را ملاقات کنم و گپ دوستانهای با هم بزنیم؛ بعد از آن ایدهی مصاحبهای به ذهنم خطور کرد. چیزی که پیش رو دارید گفتگوی خودمانی من با آرین آقاجانی است که بیشک برای علاقمندان به عکاسی جذاب خواهد بود.
۱. لطفا توضیح مختصری در مورد خودت بده و بگو که چطور و از کجا به عکاسی علاقمند شدی و اون رو شروع کردی.
من در سال ۱۳۵۹ در تهران به دنیا اومدم. تا جایی که یادم میاد همیشه عاشق دوربینهای خالهام و دوست عکاسش بودم. البته اونها از یک دوربین ۳۵ میلیمتری Zenit استفاده میکردند و من فقط فرصت این رو داشتم که با دوربین Agfa X-126 خودم عکاسی کنم. به هر حال، برای زادروز ۱۷ سالگیام از پدرم یک دوربین Fuji Panorama هدیه گرفتم و این شروع علاقمندی بیشتر من به عکاسی شد. در سال ۱۳۸۳ اولین دوربین دیجیتال خودم که Canon Powershot S2IS بود رو خریدم و از اون زمان به بعد به صورت جدی عکاسی رو دنبال میکنم.
۲. در بخش «درباره من» سایتت عنوان شده که “فیلم نمرده و در هارمونی با تکنولوژی دیجیتال زندگی میکند”. تا چه اندازه به این جمله اعتقاد داری و چرا اصلا عکاسی آنالوگ رو به دیجیتال ترجیح میدی؟ آیا این تنها به خاطر لذت پروسهی ظهور هست و یا اینکه فکر میکنی عکاسی آنالوگ از نظر کیفیت نتیجهی نهایی نسبت به دیجیتال برتری داره؟
درسته، بیشتر از یک سال هست که دوباره به عکاسی با فیلم روی آوردم. البته از دوربینهای قطع متوسط استفاده میکنم، نه ۳۵ میلیمتری. دلیلش هم این هست که برای اینکه بتونی تفاوت بین دوربینهای DSLR مدرن و فیلم رو به خوبی ببینی، حتما باید از فیلم و دوربینهای قطع متوسط به بالا استفاده کنی. از دلایلی که باعث شد با دوربینهای قطع متوسط فیلم عکاسی کنم میشه به این موارد اشاره کرد:
– از لحاظ ظاهری، عکسهایی که با فیلم گرفته شده با دوربین های دیجیتال فرق میکنه. این تفاوتها بیشتر در رنگ، تُن، عمق میدان و فرمت عکس خودشون رو نشون میدن. یه نوع لطافت خاصی در این عکسها وجود داره که باعث میشه حس کنم عکسهای دیجیتال پلاستیکی و غیر طبیعی هستند!
– صادقانه بگم، از فرمت ۲:۳ دوربین های ۳۵ میلیمتری بیزارم! فرمت مورد علاقه من ۵:۴ هست. به نظرم، فرمت عکس تاثیر عمیقی بر روی بیننده داره و میتونه به انتقال حس بیشتر کمک کنه.
– علاقه خاصی به عکاسی پرتره با نور طبیعی دارم. دوربینهای قطع متوسط به من این فرصت رو میده که عمق میدان خیلی کمتری داشته باشم حتی اگر از دیافراگم بزرگی مثل اف ۲.۸ استفاده کنم؛ چون سطح فیلم ۶ در ۷ تقریبا ۴.۵ برابر فیلم یا سنسور ۳۵ میلیمتری هست، باعث میشه که اطلاعات (نور) بیشتری بر روی فیلم ثبت بشه. از جهت دیگه لنزهای این دوربینها از طراحی متفاوتی نسبت به دوربینهای ۳۵ میلیمتری برخوردارند و این موارد باعث میشه که بوکه یا عمق میدان خیلی کم بشه.
– بیشتر دوربینهای قطع متوسط از لیف شاتر (leaf shutter) استفاده میکنن. مزیت این نوع شاترها قابلیت استفاده از سرعت شاتر بالاتر حین استفاده از فلاش هست. برای مثال اکثر لیف شاترها میتونن تا ۱/۵۰۰ ثانیه با فلاش سینک بشند.
– برای عکاسی با نوردهی طولانی، فیلم بسیار مناسب هست چون بر خلاف دوربینهای دیجیتال در نوردهی طولانی، نویز ایجاد نمیشه. البته Grain یا همون نویز بستگی به نوع داروی ظهور داره. در واقع، یه سری از داروهای ظهور مثل رودینال Grain بزرگتری ایجاد میکنن.
– فیلمهای سیاه و سفید رو خودم ظاهر میکنم اما رنگیها رو به لابراتوار میفرستم. وقتی فیلم ظاهر شد، اولین کسی هستم که عکسها رو میبینم! روند ظهور فیلم و اینکه میبینی چه جوری تصاویر خلق میشند، حسی غیر قابل توصیف هست! می دونی، وقتی تمام کارهای ظهور رو انجام دادم و دیگه میام تا کمی استراحت کنم حس عجیبی بهم دست میده، مخصوصا وقتی دستام رو بو میکنم چون بوی داروی ظهور رو گرفته!
۳. با توجه به مجموعههایی که در سایتت قرار دادی بنظر میآد که بیشتر تمایل به عکاسی پرتره و نوردهی طولانی داری. میشه بیشتر در این مورد توضیح بدی؟ مثلا چه چیزهایی هستند که این دو نوع عکاسی رو نسبت به سایر زمینهها برات متمایز کردن؟ و آیا هنوز هم دوست داری که شاخههای دیگر عکاسی رو تجربه کنی؟
عکاسی پرتره رو به این خاطر دوست دارم چون بهم این اجازه رو میده که با آدمهای مختلفی ارتباط خیلی نزدیک داشته باشم و حداقل برای مدت کوتاهی زندگیم رو با اونها تقسیم کنم. این برام خیلی ارزش داره. از طرف دیگه عکاسی نوردهی طولانی بهم این اجازه رو میده چیزی که در واقعیت وجود نداره رو به تصویر بکشم. احساسات خودم رو راحتتر بتونم بیان کنم و باعث بشم که بیننده زمان بیشتری رو بگذاره و به عکس نگاه کنه. عکاسی نوردهی طولانی خیلی بهم آرامش میده و کمکم میکنه تا در اون لحظه خودم و خودم و خودم باشم.
۴. میشه در مورد سیر تکاملی تجهیزاتت صحبت کنی؟ در حال حاضر از چه تجهیزاتی (دوربین، لنز، نورسنج، اسنکر و …) استفاده میکنی؟ و اینکه چرا به قطع متوسط روی آوردی؟
بله. همونطور که قبلا گفتم اولین دوربین دیجیتالم Canon Powershot S2IS بود. بعد از اون Canon 350D،
و بعد Canon 5D MK II، سپس Mamiya 645 AFD III + Mamiya DM22 back و در حال حاضر Mamiya DM22 رو با RZ67 Pro IID استفاده میکنم. برای مشاهده بقیه تجهیزاتم میتونین به اینجا مراجعه کنید.
سنسور Mamiya DM22 back – Leaf Aptus-II 5 به اندازه ۳۶ در ۴۸ میلیمتر هست، تقریبا یک و نیم برابر یک DSLR فولفریم. بنابراین عمق میدان کمتر هست، ۱۲ استاپ دینامیک رنج و ۱۶ بیت رنگ داره. از طرف دیگه میشه با استفاده از دوربین +Phase one df و لنزهای leaf shutter، اون رو تا ۱/۱۶۰۰ ثانیه سینک کرد.
۵. بنظر میآد که هماکنون با دوربین Mamiya RZ67 Pro IID عکاسی میکنی. میشه کمی در مورد مزایای کار با این دوربین صحبت کنی؟
درسته. این دوربین مورد علاقهی من برای عکاسی پرتره و نوردهی طولانی هست چون همونطور که قبلا گفتم فرمت عکسهای اون ۵:۴ هست. در واقع فرمت این دوربین ۶ در ۷ هست. RZ67 ویزور بزرگی داره که باید نزدیک کمر نگه دارید و از بالا بهش نگاه کنید. البته در وسایل جانبی ویزور معمولی هم داره اما یکی از دلایل اصلی که این دوربین رو دوست دارم همین ویزور همسطح کمر (waist level finder) هست. از طرف دیگه با استفاده از یک مبدل میتونم به راحتی این دوربین فیلم رو به دیجیتال تبدیل کنم. این مبدل بهم این اجازه رو میده که Mamiya DM22 digital back رو به اون وصل کنم تا از تمام ویژگیهای این دوربین استفاده کنم. دلیل بعدی لیف شاتر این دوربین هست. این باعث میشه که بتونم فلاش رو تا ۱/۴۰۰ ثانیه باهاش سینک کنم.
راستی، اگر زیاد در مورد سینک فلاش با دوربین صحبت میکنم به این دلیل هست که این قابلیت برای کسانی که از فلاش در خارج از استودیو استفاده میکنند، بسیار اهمیت داره! در واقع هر چقدر سرعت شاتر شما سریعتر با فلاش سینک بشه، به شما این توانایی رو میده که از دیافراگم بزرگتری استفاده بکنید و همچنان نسبت نور محیط رو با فلاش به صورت یکسان تقسیم کنید. البته این موضوع کمی پیچیده هست و زمان بیشتری برای توضیح میطلبه.
بیشترین مجموعههای موجود در سایتت مربوط میشه به پرتره و عکاسی از مدلها. بنابراین میخوام کمی دقیقتر در این مورد صحبت کنیم.
۶. با مدلها از چه طریقی ارتباط برقرار میکنی؟ آیا سایتی وجود داره که درخواستت رو اعلام میکنی و یا اینکه خود اونها بعد از مشاهده کارهات اعلام آمادگی میکنند؟
از هر دو راه. معمولا یا من خودم کسی رو پیدا میکنم که از ظاهرش خوشم بیاد و ویژگی جالبی در صورت یا بدن داشته باشه؛ یا خود اونها با من تماس میگیرن و اگر اون ویژگیهایی که من میخوام رو داشتن حتما از پیشنهادشون استقبال میکنم. این رو هم بگم که این موضوع در رابطه پروژههای شخصیم هست. اگر کسی تازه کار باشه و بخواد این نوع عکاسی رو شروع کنه، میتونه به سایت modelmayhem یا starnow مراجعه کنه. البته نمیشه روی کسانی که توی این سایتها هستن زیاد حساب باز کرد مگر اینکه شناخته شده باشن چون اصلا تضمینی نیست که اون مدل حتما در اون روز مشخص در محل عکاسی حاضر بشه! البته بیشتر کسانی این کار رو میکنند که مبتدی هستن و بیشتر این کار رو بخاطر تفریح انجام میدن!
۷. یک روز کاری عکاسی از مدل و روند آمادهسازی نتیجه نهایی به چه شکل هست؟ به عنوان مثال مدت زمانی که صرف آرایش مدل میشه چقدر هست، انتخاب محل عکاسی (داخلی یا خارجی) بر چه اساس هست، چه تعداد عکس میگیری، چه مدت صرف ظهور، چاپ و اسکن عکسها میکنی، روند ویرایش به چه شکل هست و …
همه این چیزهایی که گفتی همیشه اتفاق نمیافته. آرایش، لباس، محل عکاسی. روند کاری همه و همه به موضوع عکاسی بستگی داره و اینکه دنبال چه نتیجهای هستم. مثلا اگر تم بیشتر به مد (Fashion) نزدیک باشه حتما از آرایشگر (مو و میکآپ) و استایلیست استفاده میکنم. در این حالت، آماده کردن مدل تقریبا یک و نیم ساعت طول میکشه. اگر تم به پرتره نزدیکتر باشه احتیاج به میکآپ متفاوتی نداره. در اینجور موارد از مدل میخوام میکآپ طبیعی (Natural) داشته باشه چون تمرکز روی بیان احساسات هست نه لباس و میکآپ.
در یک جلسه، اگر با فیلم عکس بگیرم معمولا از دو رول فیلم بیشتر نمیشه یعنی ۲۰ عکس. اما اگر دیجیتال باشه ممکنه تا چهل تا عکس هم جلو برم. ظهور عکس بستگی به نوع داروی ظهور و نحوه ظهور داره و میتونه از ۲۰ دقیقه تا دو ساعت طول بکشه. نگاتیوها رو با Epson v700 اسکن میکنم و بعد با نرمافزار Capture One اونها رو آماده میکنم. ادیت نهایی در Photoshop CS5 هست. Capture One نرمافزار اصلی هست که استفاده میکنم، مخصوصا برای تبدیل فایلهای RAW که از Mamiya DM22 back به وجود اومده.
۸. تجربهی یک مدل تا چه اندازه میتونه به عکاس کمک کنه؟ آیا به تنهایی مدل رو کنترل میکنی یا اینکه اون هم پیشنهاداتی برای ژست گرفتن میده؟
دوباره این موضوع بستگی به تم عکاسی داره. در عکاسی فشن تجربه مدل خیلی مهم هست اما در پرتره زیاد مهم نیست و اتفاقا اگر کمتجربهتر باشه بهتر هست چون میشه حس طبیعیتری رو بوجود آورد. البته نکته مهم اینه که اون عکاس بدونه چی میخواد و چه جوری این حس رو از مدل خودش بگیره. برای همین تجربه خیلی مهم هست. در رابطه با خودم ۹۵ درصد اوقات خودم به مدلی که رو به روم قرار داره میگم چی میخوام و سعی میکنم یک فضایی رو براش ترسیم کنم.
مثلا اگر میخوام ناراحت باشه سعی میکنم ازش بخوام به موضوع ناراحت کنندهای که اخیرا براش اتفاق افتاده فکر کنه. یا اگر تم عکس به جنسیت مربوط میشه میخوام که به همین موضوعات فکر بکنه یا صحنهای رو تجسم کنه که با معشوقهاش داشته. باز هم تکرار میکنم که چنین کاری رو نمیشه در عکاسی فشن کرد. در اونجا تم اصلی عکس، لباس و میکآپ هست و برای همین هست که همیشه مدلهای فشن، ژست و حالتهای اغراق شده دارن تا بتونند بیننده رو به اون لباسها و آیتمهایی که برای فروش آماده شده جلب کنند.
۹. برای گرفتن این عکس خیس شدی؟!
بله! برای این عکس مجبور شدم برم توی آب تا بتونم با نگاه مدل همتراز بشم. اگر بیرون از آب عکس میگرفتم، پرسپکتیو کاملا تغییر میکرد و آنچنان جذاب نمیشد.
۱۰. آیا عکاس ایرانی میشناسی که در زمینهی مشابه فعالیت داشته باشه و کارهاش رو دنبال کنی؟
تنها انوش ابرار و مکس آبادیان که عکاس فشن هستند و در اروپا زندگی میکنند.
۱۱. بطور کلی کارهای چه عکاسهایی رو دوست داری و از اونها الهام گرفتی یا میگیری؟
کارهای این عکاسها رو دوست دارم و دنبال میکنم:
Alexey Titarenko ،Ruslan Robanov ،Jonathan Canlas ،Jan Scholz
Dasha and Mari ،Peter Eastway ،Michael Levin ،Michael Kenna
Nathan Wirth ،Joe Cornish ،Jeff Gaydash ،Frank Doorhof،
و Peter Coulson.
عکاسهای کلاسیک مثل Helmut Newton و Richard Avadon و خیلی کسای دیگه که الان اسمشون در خاطرم نیست و بیشتر در سایت فلیکر باهاشون در ارتباطم.
۱۲. بین تمام مجموعههای موجود در سایتت آیا مجموعهای هست که اون رو نسبت به بقیه بیشتر دوست داشته باشی؟
به صورت کلی تمامی کارهای نوردهی طولانیام رو دوست دارم و همیشه بهم آرامش میدن. اما از بین کارهای پرتره به این سری علاقه خاصی دارم.
۱۳. به غیر از عکس گرفتن چه فعالیتهای مرتبط با عکاسی داری؟ آیا سایت یا مجلاتی رو دنبالی میکنی و یا در تالارهای گفتمان (forum) خاصی فعالیت داری؟
فعالیت مرتبط با عکاسی من بیشتر در فلیکر و فرومهای مثل GetDPI و Luminious Landscapre هست. اگر به این سایتها مراجعه کنید مطالبی که اونجا مطرح کردم رو میتونید بخونید.
۱۴. برای آیندهی عکاسیت چه برنامههایی داری؟ آیا همین روند رو ادامه خواهی داد و یا فکر میکنی که به سبک نویی روی میآری؟ آیا پروژهی متفاوتی در سر داری؟ به فکر برگزاری نمایشگاه اختصاصی هستی؟
به فکر نمایشگاه اختصاصی هستم اما دوست دارم یک سری کار در زمینه نوردهی طولانی انجام بدم و احتمالا در همین زمینه نمایشگاه اختصاصی داشته باشم. شاید جالب باشه بهتون بگم که چند وقتی هست بیشتر به عکاسی معماری علاقمند شدم و احتمالا در آینده نزدیک در این زمینه فعالیت تجاری خواهم داشت، البته اگر همه چیز اون جوری که میخوام پیش بره!
۱۵. در انتها تشکر میکنم برای وقتی که گذاشتی. اگر چیزی هست که فکر میکنی باید در مورد اون صحبت کنی و پرسیده نشد، خوشحال میشم که بگی.
اغلب اوقات میبینم که اکثر دوستان درگیر نام تجاری یک دوربین میشن تا اینکه ببینن چی از دوبین میخوان و اون قرار هست چه مشکلی رو براشون حل کنه. اگر دقت کنی همیشه این سوال هست که Canon بهتره یا Nikon؛ Hasselblad یا Phase One؛ ۳۵ میلیمتر یا قطع متوسط؛ Fuji X100 یا Sony rx1. در حقیقت هر موقع دوربین جدیدی وارد بازار میشه دوباره تمام این بحثها هم آغاز میشه! اما همونطور که گفتم نکته اصلی اینه که همهی این دوربینها مثل ابزار میمونن. هیچ کدوم آچار فرانسه نیستند که بشه با یک دوربین همه کار کرد! مهم اینه که از چه ابزاری برای چه کاری استفاده کنیم. نکته بعدی اینه که مگاپیکسل بیشتر به هیچ عنوان تاثیری در عکاسی شما نمیگذاره. تنها میتونید عکسها رو در سایز بزرگتری چاپ کنید. برای بیشتر عکسها حتی ۱۶ مگاپیکسل هم کافی هست و این در حالی هست که اکثر کسانی که عکاسی میکنند بیشتر عکساشون رو روی صفحه مانیتور میبینن و شاید هیچ وقت اونها رو چاپ نکنند.
در پایان، از شما متشکرم که این فرصت رو به من دادید تا درباره خودم و عکاسی صحبت کنم. ممنونم.
بابت مصاحبه خوبت از خودت و آرین تشکر میکنم. امیدوارم این مصاحبههایی که مخصوصاً خودت انجام میدی یا ترجمه میکنی بیشتر بشه، چون تاثیرات خوبی دارن و حداقل باعث آشنایی با بقیه و کاراشون میشه.
بازم ازت ممنونم
مرسی محمد عزیز بابت وقتی که گذاشتی و لطفی که داری.
عالی بود tnx of man
واقعا عالی بود
واقعاعکسای عالی ای بود بیشتر در عکاسی کمکم کنید چون در اینده خیلی زود منم یک عکاس میشوم..
مطالب آموزنده ای بود.
از این مصاحبه لذت بردم